Web Analytics Made Easy - Statcounter

تینا مزدکی_ چیزی از جنگ جهانی دوم نگذشته بود که سوئد، طرح بلندپروازانه خود را برای ساخت بمب اتمی آغاز کرد. این کشور که از سال ۱۸۱۴ به بعد درگیر هیچگونه جنگی نبود تا ۲۰ سال پس از جنگ، طرحی را برای تجهیز ارتش خود به غول همه سلاح‌ها یعنی بمب اتمی، دنبال می‌کرد. دولت سوئد سرانجام در سال ۱۹۶۸ پس از یک بحث عمومی طولانی این برنامه را تعطیل کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش خبرآنلاین، برنامه هسته‌ای سوئد به قدری گسترده بود که سیاستمداران مخالف برنامه هسته‌ای را به قدر کافی ناراحت می‌کرد؛ البته تا زمانی که روزنامه نگاری به نام «کریستر لارسون» در سال ۱۹۸۵حقیقتی را کشف کرد و مردم را با پشت پرده تاریخ انرژی هسته‌ای روبه‌رو کرد. این اتفاق باعث شد که مردم تصور کنند سوئد هنوز هم برای ساخت سلاح هسته‌ای در تلاش است.

چرا می‌خواست سلاح هسته‌ای بسازد؟ چرا آن را متوقف کرد؟

ساختمان موسسه تحقیقات دفاع ملی سوئد (FOA)، یک ساختمان مدرسه در حومه استکهلم است که بیشتر شبیه به یک موسسه تحقیقاتی مخفی است! بی دلیل هم نیست، این ساختمان در واقع یکی از معدود بقایای فیزیکی باقی‌مانده از برنامه تسلیحات هسته‌ای سوئد است. دو هفته پس از انتشار گزارش‌ها و تصاویر مبنی بر ویرانی هیروشیما و ناکازاکی، فرمانده عالی نظامی این کشور به شدت مستقل، از FOA تازه‌تأسیس خواست تا گزارشی مخفیانه درباره امکان ساخت بمب اتمی توسط سوئد تهیه کند.

اگرچه سوئد آن زمان کشوری بی‌طرف بود، اما رهبرانش معتقد بودند که یک بی‌طرف مسلح بهتر از یک بی‌طرف بی‌سلاح است، در واقع آن‌ها بر این باور بودند که بهای بی‌طرفی، یک ارتش قوی است و همچنین در آینده بمب‌های اتمی تاکتیکی برای استفاده در میدان نبرد استفاده خواهند شد. البته موقعیت سوئد در این تصمیمشان بی‌تاثیر نبود، چرا که خط ساحلی طولانی و جمعیت کم کشور سوئد، این کشور را برای حریفی مانند اتحاد جماهیر شوروی به « طعمه‌ای آسان» تبدیل می‌کرد.

این کشور اسکاندیناوی، ذخایر اورانیوم خاص خود را داشت که البته ذخایر بی‌کیفیتی بود؛ اما به لطف سیاست بی‌طرفی خود در طول جنگ جهانی دوم، آسیبی به آن وارد نشده بود و ملتی مرفه با زیرساخت‌های سالم داشت. طرح ساخت بمب اتمی آنقدرها هم که امروز به نظر می‌رسد، آن‌ زمان دور از ذهن نبود.

همه‌چیز برای تولید سلاح!

سال ۱۹۴۸ که ۳ سال از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی می‌گذشت، قرار بر این شد که FOA بمب اتمی مبتنی بر پلوتونیوم را بدون نیاز به کمک خارجی تولید کند. برنامه سوئدی‌ها این بود که پلوتونیوم را از طریق شکاف اورانیوم‌اهی سوئدی در رآکتورهای آب سنگین داخلی تولید کنند. دانشمندان سوئدی که هنوز تحت پوشش محرمانه فعالیت می‌کردند، به دلیل عدم عرضه اورانیوم با غنی‌سازی بالا و عدم به اشتراک‌گذاری اطلاعات با ایالات متحده، مجبور بودند به آرامی و با هزینه گزاف، کار را از صفر شروع کنند. آن‌ها همچنین تصمیم گرفتند که برنامه سلاح هسته‌ای را به برنامه غیرنظامی به عنوان موضوعی ضروری گره بزنند و ماهیت واقعی آن را پنهان کنند.

توماس جانتر، نویسنده کتاب «کلید مهار هسته‌ای: برنامه‌های سوئد برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای در طول جنگ سرد» می‌گوید: «ما همه چیز را برای تولید پلوتونیوم با درجه تسلیحاتی در اختیار داشتیم. این طرح شامل ساخت دو راکتور بود. یکی رآکتور آب سنگین Ågestaدر جنوب استکهلم، و دیگری، Marviken، در خارج از شهر نورکوپین. هدف برنامه هم ساخت ۱۰۰ سلاح هسته‌ای تاکتیکی بود. در واقع دانشمندان می‌دانستند چطور باید عمل کنند حتی همه چیز داشتند، البته به جز تأسیسات بازفرآوری و سیستم حمل سلاح».

هیچ بحث عمومی در مورد این طرح‌ها وجود نداشت، به این دلیل که وجود آن‌ها را فقط حلقه کوچکی از سیاستمداران، افسران عالی رتبه نظامی و دانشمندان و احتمالاً جاسوسان شوروی می‌دانستند. این مخفی‌کاری در سال ۱۹۵۴ پایان یافت، زمانی که فرمانده کل سوئد، نیلز سوئدلوند، وجود این برنامه را فاش کرد و توضیح داد که این سلاح‌ها برای شکست دادن تهاجم شوروی موردنیاز است. با این حال، بدیهی بود که سرعت آهسته برنامه تسلیحاتی در نهایت به شکست آن منجر خواهد شد.

در آوریل ۱۹۵۷، آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا) اعلام کرد که وضعیت رآکتورهای سوئد به اندازه‌ای توسعه یافته است که می‌تواند در ۵ سال آینده مقداری سلاح هسته‌ای تولید کند و جالب‌تر اینکه در ارزیابی‌های بعدی، خیلی سریع جدول زمانی را به ۴ سال کاهش داد. در آن زمان نخست وزیر سوئد «تاگه الاندر» بود که از فیزیک سر در می‌آورد و مرتباً با فیزیکدانان برجسته جهان از جمله نیلز بور، دانشمند برجسته دانمارکی و برنده جایزه نوبل در مورد بمب اتمی صحبت می‌کرد. بور که کمک‌های اولیه درخشانی به فیزیک هسته‌ای کرد، در جنگ جهانی دوم از دانمارک تحت اشغال آلمان به صورت قاچاقی خارج شد تا به پروژه منهتن برای ساخت اولین بمب اتمی بپیوندد.

نخست‌وزیر سوئد، تصمیم نهایی را تا زمانی که نتیجه مذاکرات کنترل تسلیحات بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی مشخص شد به تعویق انداخت. موضع و یا به نوعی حرکت سیاسی زیرکانه او به منتقدان طرح تسلیحات هسته‌ای اجازه داد تا در کانون توجه قرار گیرند، که بسیاری از آنها زن بودند. به گونه‌ای که یونتر می‌گوید : «فدراسیون زنان سوسیال دموکرات (Sveriges Socialdemokratiska Kvinnoförbund، SSKF)، به رهبری «اینگا تورسون» قوی‌ترین صدا علیه دستیابی به سلاح هسته‌ای شد».

زنان سوسیال دموکرات خیلی زود با این استدلال که سوئد نباید به سلاح‌های هسته‌ای دست یابد، به روی کار آمدند و البته هر یک دلایل خود را داشتند. این تسلیحات به جای اینکه نقش حفاظتی داشته باشند، ممکن بود سوئد را به یک هدف تبدیل کنند و با این حساب به جای افزایش امنیت، موجب کاهش آن می‌شود. آن‌ها همچنین استدلال کردند که با توجه به پیامدهای طولانی‌مدت زیست‌محیطی، استفاده از سلاح‌های هسته‌ای کاملا غیراخلاقی خواهد بود. بنابراین، کشور صلح‌طلبی مانند سوئد هرگز نمی‌تواند در نوع رنج ناشی از سلاح‌های هسته‌ای نقش داشته باشد.

مشارکت زنان در این بحث اغلب مورد استقبال قرار نمی‌گرفت. در واقع نظر آن‌ها را به‌عنوان زنانی عاطفی که نباید در مورد چیزهایی که نمی‌فهمند صحبت کنند، غیر قابل قبول القا می‌کردند؛ با این حال طولی نکشید که گروه‌های دیگری مانند گروه اقدام علیه سلاح‌های هسته‌ای سوئد (Aktionsgruppen Mot Svensk Atombomb، AMSA) به زنان SSKF پیوستند و افکار عمومی آرام‌آرام به نفع آنها تغییر کرد.

نگرش منفی ایالات متحده به برنامه‌های هسته‌ای سوئد نیز با توجه به همکاری‌های دفاعی فزاینده بین دو کشور در زمینه‌های دیگر، از جمله تنظیم فرودگاه‌های سوئد برای میزبانی از بمب‌افکن‌های آمریکایی، مهم بود. از طرفی این باور در میان نخبگان سوئدی وجود داشت که سوئد نیازی به توسعه سلاح‌های هسته‌ای خود ندارد، زیرا این کشور اگرچه واقعا عضو ناتو نیست، زیر چتر هسته‌ای ایالات متحده قرار دارد.

نیروهای مسلح سوئد و برنامه انرژی هسته‌ای غیرنظامی برای مواردی مانند سیستم‌های موشکی، طراحی راکتورهای هسته‌ای غیرنظامی جدید، داده‌ها و حتی سوخت هسته‌ای به فناوری آمریکایی تکیه داشتند که باعث شد سوئد بیشتر به دنبال سلاح‌های هسته‌ای خود باشد. حتی در مقطعی سوئد خرید تسلیحات هسته‌ای آمریکایی را بررسی کرد.

باید بدانید که در تمام این مدت هیچ نوع توافق رسمی وجود نداشت، زیرا امضای چنین توافقی برای هر یک از طرفین بسیار دشوار بوده است. در واقع اسناد سیاستی آمریکا بود که نشان می‌داد در شرایط تجاوز شوروی، ایالات متحده آماده کمک به سوئد به عنوان بخشی از پاسخ ناتو یا سازمان ملل است؛ هرچند شواهد دقیق‌تری مبنی‌ بر چنین توافقی پیدا نشد.

در طول دهه ۱۹۶۰، سوئد به رهبری سیاستمدار و دیپلمات «آلوا میردال» به شدت درگیر تلاش‌های بین‌المللی برای جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای شد، که کارزار علیه سلاح‌های هسته‌ای سوئد را تقویت کرد. حتی حامیان طرح اولیه اکنون فقط خواهان ادامه تحقیقات بودند، نه تولید. این تغییر در افکار عمومی منعکس شد. در سال ۱۹۵۷، ۴۰ درصد از مردم از دستیابی به تسلیحات هسته‌ای حمایت می‌کردند و در مقابل، ۳۶ درصد مخالف و ۲۴ درصد ممتنع بودند. ۸ سال بعد، فقط ۱۷ درصد موافق، ۶۹ درصد مخالف و ۱۴ درصد ممتنع بودند.

داشتن تسلیحات هسته‌ای به این راحتی‌ نیست!

تعجبی نداشت که در سال ۱۹۶۶، سوئد برنامه‌ریزی برای تولید سلاح‌های هسته‌ای را متوقف کرد و کمی بعد، معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) را در سال ۱۹۶۸ امضا کرد و پارلمان به پایان کامل این برنامه و حتی تحقیقات محدود مربوط به آن رای داد. این تجربه سوئد می‌تواند درس تاریخی خوبی برای آیندگان باشد، چراکه تولید تسلیحات هسته‌ای کار آسانی نیست، حتی برای کشوری از قبل زیرساخت هسته‌ای داخلی داشته باشد باز هم تولید این تسلیحات بسیار پیچیده خواهد بود.

برخی ممکن است ایراد بگیرند که کشور خواهان تسلیحات هسته‌ای درنهایت مجبور می‌شود با دیگر کشورهایی که از نظر فناوری پیشرفته‌ترند، همکاری کند و این، وابستگی به دنبال خواهد داشت. اما بحث عمومی‌تری هم وجود دارد: شهروندان باید بتوانند واقعاً بفهمند که اگر کشورشان به سلاح هسته‌ای دست یابد، چه اتفاقی خواهد افتاد.

سال ۲۰۱۲، سوئد آخرین ذخایر پلوتونیوم تولیدشده برای برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را به ایالات متحده منتقل کرد. اگرچه داشتن و نداشتن سلاح هسته‌ای چیزی محرمانه است، اما در دهه ۱۹۶۰ گزینه دیگری با هدف ذخیره برای آن‌ها وجود داشت که آن هم به تدریج حذف شد ،بنابراین اکنون برای سوئد هیچ ماده و حتی اراده سیاسی باقی نمانده تا در جهت تولید سلاح‌های هسته‌ای حرکت کند.

منبع: bbc

۲۷۷۳۲۳

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1895952

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: انرژی هسته ای نیروگاه هسته ای سوئد خلع سلاح هسته ای تسلیحات هسته ای سلاح های هسته ای تسلیحات هسته ای ساخت بمب اتمی ایالات متحده سلاح هسته ای هسته ای سوئد سلاح ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۴۵۴۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پولیتیکو : مرد شماره دو روسیه از ولادیمیر پوتین هم ترسناک تر است/ نیکلای پاتروشف استفاده از سلاح هسته ای را تبلیغ می کند

به گزارش جماران، «هنگامی که ابر آتشفشان یلوستون فوران می کند، تمام زندگی در قاره آمریکای شمالی را از بین می برد. سیبری به یکی از امن ترین مکان های روی زمین تبدیل خواهد شد - که دلیل دیگری است که "نخبگان آنگلوساکسون" می خواهند این منطقه را از روسیه بگیرند.»

این جملات را نیکلای پاتروشف، دومین مرد قدرتمند مسکو بر زبان رانده است. پاتروشف که در حال حاضر رئیس شورای امنیت روسیه است، از زمان خدمت این دو نفر در KGB در لنینگراد در دهه 1970، همکار ولادیمیر پوتین بوده و اکنون مشاور ارشد و معتمد رئیس جمهور است.

پاتروشف به عنوان یک ژنرال ارتش و مدیر سابق FSB - آژانس جانشین KGB اتحاد جماهیر شوروی - فرمانروای دیگر سرویس‌های مخفی این کشور نیز محسوب می شود . در میان اعضای کرملین، به نظر می رسد که او به تنهایی دارای مجوز برای صحبت به جای پوتین در مورد موضوعات استراتژیک، از جمله سلاح های هسته ای، جنگ در اوکراین،  دیدگاه روسیه نسبت به ایالات متحده، اروپا و ناتو است.

به دنبال رهبری پوتین، بسیاری از بوروکرات‌های ارشد روسی در تولید تئوری‌های توطئه هیولایی با یکدیگر رقابت می‌کنند. با این حال، حتی در این جمعیت متلاشی شده، پاتروشف به دلیل هولناکی و شدت خصومت ضد غرب - و به ویژه ضد ایالات متحده – از دیگران در رتبه بالاتری قرار دارد.  

هذیان گویی های او باعث  یادآوری این حقیقت می شود که  اگر پوتین فردا قدرت را از دست بدهد، جانشینان بالقوه او می توانند جنگ طلب تر و توسعه طلب تر باشند، نه کمتر.  آمریکایی‌ها باید نگران این باشند که چقدر دیدگاه پاتروشف تقویت کننده دیدگاه رئیس او است که در راس قدرت در کرملین نشسته است. نکته دیگری که ایالات متحده باید نگران آن باشد این است که  چگونه خشم آمیخته به توهم او رویکردهای جنگ جویانه او که در مصاحبه‌های طولانی با روزنامه‌های پرتیراژ روسیه به خط حزب تبدیل می‌شود، در ذهن میلیون ها روس جا خوش می کند.

به نظر رئیس شورای امنیت، محاصره روسیه توسط غرب در قرن بیستم هیچ ارتباطی با کمونیسم و جنگ سرد نداشت. در واقع، سقوط اتحاد جماهیر شوروی قدرتمند، این کشور را به هدف نرم‌تری برای توطئه‌گران غربی تبدیل کرد و ایالات متحده تلاش کرد تا با استفاده از این فرصت، روسیه را وادار به کنار گذاشتن «حاکمیت، آگاهی ملی، فرهنگ  و یک سیاست داخلی و خارجی مستقل کند».  اهداف نهایی این توطئه، تجزیه روسیه، حذف زبان روسی، حذف این کشور از نقشه ژئوپلیتیکی، و محدود کردن آن به مرزهای دوک نشین مسکووی، قلمرو کوچک قرون وسطایی است.

در دنیای پاتروشف، ایالات متحده ویروس‌های جدیدی را در آزمایشگاه‌های تسلیحات بیولوژیکی اختراع می‌کند تا مردم «ایالت‌های قابل اعتراض» را نابود کند، و ویروس کووید-19 می تواند توسط پنتاگون با کمک چندین شرکت دارویی فراملیتی ایجاد شده باشد.

بزرگترین داستان فعلی او ماجرای اوکراین است، تقابلی که ظاهراً «در واشنگتن مهندسی شده است».

براساس ایده او،  در سال 2014، ایالات متحده انقلاب میدان را در کی یف طراحی کرد که در حقیقت یک کودتا بود تا  رئیس جمهور طرفدار مسکو را بیرون رانده و سعی کند اوکراینی ها را با تنفر از هرچیزی که مربوط به روسیه است همدم کند. به گفته او امروز، اوکراین چیزی بیش از یک میدان آزمایش برای تسلیحات قدیمی ایالات متحده و همچنین مکانی نیست که غرب ترجیح می دهد از منابع طبیعی آن بی رحمانه بهره برداری کند در حالی که خبری از جمعیت بومی در آن نیست.  پاتروشف ادعا می کند که حفظ اوکراین به عنوان یک کشور مستقل در برنامه های آمریکا نیست.

 این تصویری از جهان است که پاتروشف به پوتین ارائه می کند. نیکلای پتروف، جامعه شناس سیاسی برجسته روسی، استدلال می کند که این مشاور "چارچوبی" برای دیدگاه رئیس جمهور روسیه فراهم می کند.

پاتروشف در ماه مه گذشته گفت که سرویس های ویژه غربی تروریست ها و خرابکاران را برای "ارتکاب جنایت در خاک کشورمان" آموزش می دهند. غیرنظامیان روسیه به دلیل این دیدگاه آسیب دیده اند. هفته‌ها قبل از حمله تروریست‌های داعش به یک سالن موسیقی در حومه مسکو در اواخر ماه گذشته، مقامات اطلاعاتی ایالات متحده به دولت روسیه در مورد تهدیدی برای محل برگزاری مراسم اطلاع رسانی کردند. پوتین هشدار ایالات متحده را رد کرد و آن را "باج‌خواهی آشکار" و "توطئه ای برای ترساندن و بی ثبات کردن جامعه ما" خواند.

در عرصه سیاست خارجی هم کار اصلی در سیاست گذاری را پاتروشف انجام می دهد و جایگاه سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه را به وظایف تشریفاتی و امضای معاهدات بی معنی تقلیل می دهد. همانطور که ماکسیم گلیکین، روزنامه‌نگار تبعیدی روسی اشاره کرده است، پاتروشف همان نقطه ای است که میدان و دیپلماسی به هم می رسند و  این پیوند به طور اجتناب ناپذیری گسترش می یابد.

 او برای دیدار با نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا و دانیل اورتگا، رئیس جمهور نیکاراگوئه، به آمریکای لاتین سفر کرده است. پاتروشف با رئیس جمهور کوبا، درباره «انقلاب های رنگی سازماندهی شده توسط آمریکا»، «فعالیت های مخرب» سازمان های غیردولتی، و اعزام نیروهای کوبایی به بلاروس «برای آموزش» بحث کرد.

پاتروشف بر روی سیاست‌های تاریک تر پوتین نیز کار می‌کند. او احتمالاً در سال 2006 در مسمومیت الکساندر لیتویننکو، جدا شده از FSB در لندن دست داشت. پاتروشف همچنین مظنون به دخالت مستقیم در قتل یوگنی پریگوژین، فرمانده شورشی گروه مزدور واگنر در آگوست گذشته است. قتل قضایی مخالف برجسته رژیم، الکسی ناوالنی نیز بدون تأیید پاتروشف ممکن نبود. در واقع، همان طور که الکساندر رایکلین مقاله نویس روسی اپوزیسیون اشاره کرده است، تنها مقاماتی که می توانستند اجازه اعدام آهسته ناوالنی را صادر کنند، پوتین و پاتروشف بودند.

شاید جالب‌تر از همه، پاتروشف بر استراتژی هسته‌ای روسیه تأثیر داشته باشد. در اکتبر 2009، او در مصاحبه ای با روزنامه ملی ایزوستیا اعلام کرد که سلاح های هسته ای روسیه فقط برای استفاده در یک جنگ "در مقیاس بزرگ" نیست. برخلاف محدودیتی که در نسخه 2000 دکترین نظامی روسیه بیان شد، پاتروشف پیشنهاد کرد که تسلیحات هسته‌ای روسیه می‌تواند در یک درگیری منطقه‌ای متعارف یا حتی محلی هم در آستانه استفاده شدن قرار بگیرد.   او همچنین فکر می‌کرد که در یک «وضعیت بحرانی»، حمله پیشگیرانه علیه یک متجاوز «ممکن است منتفی نباشد». چهار ماه بعد، پوتین بازنگری در این دکترین را امضا کرد. همانطور که پاتروشف پیشنهاد کرده بود، برای روسیه برای دستیابی به بمب‌های اتمی و موشک‌های خود، دیگر لازم نیست درگیری «در مقیاس بزرگ» باشد. (تحریک پاتروشف برای حملات پیشگیرانه اتمی هنوز به متن دکترین تبدیل نشده است، اما باج گیری هسته ای صریح پوتین در دو سال گذشته نشان می دهد که پاتروشف ممکن است در نهایت به خواسته خود برسد.)

ایالات متحده در تلاش برای درک مقاصد روسیه، سعی کرده است پاتروشف را بهتر بشناسد. اولین تماس جیک سالیوان مشاور امنیت ملی با پاتروشف در 25 ژانویه 2021، پنج روز پس از تحلیف جو بایدن بود. سالیوان و پاتروشف علاوه بر ملاقات در ماه می همان سال، پنج بار دیگر تلفنی صحبت کردند. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، پاتروشف پس از گفتگوی آنها در ماه نوامبر، در مورد راه‌های "بهبود فضای روابط روسیه و آمریکا" بحث کرده است. یک بیانیه مشترک نشان داد که سالیوان و پاتروشف درباره "افزایش اعتماد بین دو کشور" گفتگو کرده اند.

سیزده هفته بعد روسیه به اوکراین حمله کرد. پاتروشف یکی از تعداد انگشت شماری از مقاماتی که از طرح پوتین اطلاع داشتند و بنا بر گزارش ها نیروی محرکه آن هم بود.

از نظر پاتروشف، غرب کم کم در حال منقضی شدن است. او گفته است که تمدن اروپایی آینده ای ندارد. سیاست آن در "عمیق ترین انحطاط اخلاقی و فکری" است و  به سمت "عمیق ترین بحران اقتصادی و سیاسی" پیش می رود. سقوط آمریکا نیز نزدیک است و براساس ایده پاتروشف آمریکا مانند لحاف چهل تکه ای است که دوخت های آن به راحتی قابل باز شدن هستند.

از این جهت و بسیاری دیگر، جهان بینی پاتروشف برای اکثر آمریکایی ها کاملاً بیگانه به نظر می رسد. آونگ تاریخ روسیه عموماً بین رژیم‌های وحشیانه و جنگ طلب و حکومت‌های خودکامه نرم‌تر و کمتر سرکوبگر که از رویارویی با غرب عقب‌نشینی می‌کنند، در نوسان بوده است. اما این الگو ممکن است برای آینده پس از پوتین صادق نباشد. پس از ربع قرن تحت حکومت پوتین، سرویس‌های مخفی روسیه، که پایه و اساس رژیم او بود، تمام نهادهای دیگر را تنزل داده و قدرت را در انحصار خود درآورده‌اند. پاتروشف که در ماه جولای 73 ساله می شود، یک سال از رئیس جمهور بزرگتر است. با این حال، اگر پاتروشف از برنامه های پوتین جان سالم به در ببرد، مطمئناً  ارتش مخفی خود را برای کمک انتقال قدرت در روز موعود در اختیار دارد.

دیگر خبرها

  • «رافائل گروسی» به ایران سفر می کند
  • لهستان: برای طرح اشتراک‌گذاری هسته‌ای ناتو آماده‌ایم
  • تلاش مکرون برای تبدیل اتحادیه اروپا به قدرت هسته ای مستقل
  • تلاش ماکرون برای تبدیل اتحادیه اروپا به قدرت هسته‌ای مستقل
  • گسترش همکاری‌های سازمان ثبت و سازمان انرژی هسته‌ای
  • اعلام آمادگی مکرون برای استفاده از سلاح هسته ای علیه روسیه
  • مکرون دوباره طرح کاربرد سلاح هسته‌ای در مقابل روسیه را مطرح کرد
  • اروپا نیاز به قوای هسته‌ای مستقل دارد
  • پولیتیکو : مرد شماره دو روسیه از ولادیمیر پوتین هم ترسناک تر است/ نیکلای پاتروشف استفاده از سلاح هسته ای را تبلیغ می کند
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است | در دکترین ما سلاح هسته‌ای وجود ندارد